جدول جو
جدول جو

معنی آماده گردین - جستجوی لغت در جدول جو

آماده گردین
آماده شدن حاضر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ مَ نَ)
اعداد. احتشاد. برساختن. ساختن. مهیا کردن. اشراط. تیار، راست، بسامان کردن. پرداختن. ساختن و پرداختن. آمادن
لغت نامه دهخدا
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
حاضر کردن مهیاکردن آمادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
للتّحضير
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
Concoct, Prepare
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concocter, préparer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
wymyślać, przygotować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
להכין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
выдумывать , готовить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
تیار کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
মিশ্রণ তৈরি করা , প্রস্তুত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
kuchanganya, kuandaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
karıştırmak, hazırlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
혼합하다 , 준비하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
調合する , 準備する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoct करना , तैयार करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
调制 , 准备
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
mencampur, mempersiapkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
ผสม , เตรียม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
zusammenbrauen, vorbereiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
вигадувати , готувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoctar, preparar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoctare, preparare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
concoctar, preparar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آماده کردن
تصویر آماده کردن
mengenbroeien, voorbereiden
دیکشنری فارسی به هلندی